1.
اگر درست در ذهنم مانده باشد، دو سال قبل تر مطلبی نوشته بودم پیرامون اینکه ما هم در ناحیه محتوا و هم در ناحیه شیوه و روش میتوانیم از دین کمک بخواهیم و باید بخواهیم! منتهی آن چه که تا الان بیشتر کار شده است در ناحیه محتوا ست و کمتر در ناحیه شیوه و روش. ما بیشتر کار کرده ایم که دروغ بد است ولی چگونه دروغگویی را ریشه کن کنیم را کمتر بررسی کرده ایم. به دلایل مختلف.
2.
سوره شعرا را یک بار تند تند تورق کنید. من سیر آیات را جلوی چشم میآورم که نشان بدهم چه اتفاقی دارد میافتد.
سعی کردم با رنگ بندی کمینظم آیات را به چشم بیاورم.
3.
همانطور که در آیات مذکور قابل مشاهده است، خط روایتی داستانهای سوره اینگونه است که ابتدا پیامبری مبعوث میشده و سپس تکذیب. خدای متعال عذاب آخر ماجرا را هم تصویر میکند و احیانا نجات آنهایی که ایمان آورده بودند و پروردگار عزیز رحیمیکه در صحنه آخر باقی مانده است. هفت بار این روند تکرار شده. با موسی سلام الله علیه شروع شده و با شعیب علیه سلام الله تعالی پایان یافته. داستان ارسال رسل و تکذیب و عذاب و باقی ماندنِ خدای عزیز رحیم. و در آخر دستور به پیامبر اکرم (ص) برای انذار نزدیکان و توکل به همان عزیزِ رحیمِ باقی مانده در پایان داستانهای قبلی.
4.
عزیز را ترجمه میکنند به شکست ناپذیر. محکم. با صلابت! خواستم بگویم با معنی فارسی اش اشتباه نشود. پایان داستان، خدای شکست ناپذیرِ مهربان باقی مانده است.
5.
من چه میفهمم از این سوره؟! این را میفهمم که نباید انسانها گذشتهی خود را گم کنند. نباید بگذاریم انسانی خیال کند که گوشه دنیا تنها افتاده است و قبل و بعدی ندارد. قبل از ما، هزاران هزار انسان بوده اند که تجربه ما را داشته اند. دقیقا با همین مختصاتی که ما در حال تجربه آن هستیم. اما حس میکنم شیطان دوست دارد بگوید تو تنهایی. تو منقطعی. به جایی وصل نیستی. عقبه نداری. آینده نداری. همین که تو را تنها گذاشت، شروع میکند به حمله کردن...
6.
و لنبلونکم... آزمایش میکنم شما را قطعا! بشیء من الخوف... مثلا با ترس... و الجوع... یا گرسنگی... و نقص من الاموال... کم شدن از دارایی... و الانفس... کم شدن از نفرات و از دست دادن عزیزان... و الثمرات... و محصولات... و بشر الصابرین الذین اذا اصابهم مصیبة قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون. آیات 155 و 156 سوره مبارکه بقره.
7.
ما تنها نیستیم. قبل از ما هم به کم شدن داراییها امتحان شده اند. آنها هم ممکن است صبح بیدار شده باشند و ببینند هر چه داشته اند از دست رفته است. شما فکر کن قیمت دلارشان رفته بالا و آنها ریال ذخیره کرده بودند! مثلا. یا فکر کن نتیجه کارهایشان را ندیده اند. زحمت کشیده اند سوریه را حفظ کنند اما یک دفعه سوریه شان از دست رفت! مثلا.
8.
خیلی زور دارد آیات قرآن را خرج مقاصد خودشان میکنند! نه؟! اگر این سوال در ذهن تان آمد باید بگویم من فقط قرآن خواندم و ترجمه کردم! همین. نه گفتم کسی کم کاری نکرده و نه گفتم ایراد از ناحیه خودمان نیست و نه چیز دیگر! نه! من فقط گفتم امتحان همین شکلی است دقیقا. مقصرش هرکسی میخواهد باشد باشد! ما وسط امتحانیم. همه ما. شهید داده ایم و سوریه از دست میرود. من الثمرات! امتحان نیست؟! قبل از ما از این امتحانها نداده اند؟! ما خلق خاص خدا هستیم و دیگر مثل ما نبوده؟! آیه قرآن برای ما نیست؟! هست واقعا... بگردیم میتوانیم هزار هزار مثل خود پیدا کنیم در طول تاریخ.
9.
شیوه و روش سورهی شعرا چه بود؟! هنگامیکه بنا بود دستوری به پیامبر (ص) داده شود، پشتوانه تاریخی آن ذکر شد. پیامبر (ص) را در یک سلسله تصویر کرد! سلسلهی پیامبران علیهم السلام که ابتدا تکذیب شدند و بعد خدای عزیز رحیم ماند. خدای شکست ناپذیرِ مهربان. این را نشان داد. یعنی هم قبل ماجرا و هم بعد ماجرا را و بعد دستور داد. بعد از دستور هم فرمود و توکل علی العزیز الرحیم. به همین خدای عزیز رحیم توکل کن. این شیوه ایست که ما باید یاد بگیریم از این سوره به گمانم.
10.
مسائل امروز ما را خدای متعال نشان داده در قرآن کریم. همین آیهای که به عنوان مثال گفتم. نقص در اموال و بهرهها و نتایج. ما اگر بخواهیم در جامعه صبر را ترویج کنیم، یعنی همان دستوری که خدای متعال در انتهای آیه به آن تصریح کرده است برای عبور از امتحانات، به نظرم میتوانیم روش خدای متعال را در پیش بگیریم. داستان گذشتگان را بیان کنیم. داستان قبل را بیان کنیم. انسانها را تنها نگذاریم! خیال نکنند که فقط آنها هستند که کسر بودجه پیدا میکنند. خیال نکنند فقط آنها سختی میکشند. هم در جامعه فعلی ما خیلیها سختی میکشند و هم در گذشته. و از طرفی آینده ماجرا را هم تصویر کنیم. بشر الصابرین! که با صبر میشود از مشکلات عبور کرد. و پایان خوشی دارد. تصویر انسانی که گذشتهای دارد و در یک سلسله قرار دارد و آینده اش هم روشن است، انسان را خیلی توجیه میکند! خیلی. انسان تنها خیلی زود گرگ خور میشود. گذشته هم فقط شامل سختی کشیدنها نیست! گذشته یعنی بیان حالتی که انسان را از تنهایی در بیاورد و بفهمد که در یک جریان قرار دارد.
11.
من اینطور میفهمم...