من کجا با مهدی نصیری آشنا شدم؟! تقریبا چند صباحی قبل از آشوبهای چهارصد و یک بود که دیدم یکی از رفقا مدام از پستهای او فوروارد میکند داخل گروه. عادت اولیه آن زمانم این بود که جواب ندهم. هنوز هم همین عادت را دارم. یعنی فکر میکردم حجم بالای کج بودن را با یکی دو جمله که نمیشود درست کرد! خانه از پای بست ویران است و از این حرفها. ترجیحم به سکوت بود. اما این اواخر فهمیده ام که کمتر باید ساکت باشم. ملاحظات همیشگی ام را دارم ولی بیشتر شاید جواب بدهم.
2.
مهدی نصیری برای من از طریق همان فورواردها ادامه پیدا کرد. مطالبش را که نگاه میکردی رنگ و بوی دینی داشت ولی محتوایی خلاف دین را ترویج میداد. البته همان مطالب هم چندان عمیق نبود و نیست. روایتی از گوشهای پیدا میکند و به آن استناد میکند که یک قاعده کلی را زیر سوال ببرد. نه آن که بگویم پرت و پلا میگوید! نه. گاهی هم چون طلبه بوده و کار با ابزار را بلد است میتواند محصولی خوش رنگ و لعاب تحویل بدهد. اما محصول خروجی اش را که جلوی متفکرین بگذاری، از همانهاست که به دوست ندارند جوابش را بدهند! از بس گاهی اوقات سخیف میشود و پرت.
3.
دوستی که این حرفها را فوروارد میکرد توی گروه، الان خیلی وقت است که دیگر پیامینفرستاده. هم من دعوایش کردم، هم بزرگترهایش و همین باعث شد که خداحافظ! بعد از این که نزدیک به دو دهه از زندگی اش را در فضای مجموعه نفس کشیده بود راهش را کشید و رفت. البته که آفتهایش زیاد شده بود. توی این گروه و آن کانال چرخیدن و اطلاعات را از همان جا گرفتن، کار را به جایی رساند که این اواخر توصیه میکرد مداحان چون خیلی اهل غلو در مورد اهل بیت هستند را به اسم، توی قنوت لعن بکنیم! چه زمانی این توصیه را میکرد؟! زمانی که روحانی کهنسال خانواده شان، در قنوتش لعن یهود و دعای برای مردم غزه گرفته بود. این کجا و آن کجا! یکی پرت از وادی، یکی با سن و سال بالا باز هم پای کار اسلام و مسلمین.
آن زمانی که زیاد با او صحبت میکردم و سعی میکردم قانعش کنم یا نشد حداقل ساکتش کنم که به بقیه ضربه نزند، زیاد مهدی نصیری را توی صورتش میکوبیدم. خدا از من بگذرد ولی همین الان هم در پیامهای ذخیره شدهی ایتایم، چندین و چند کلیپ از مهدی نصیری دارم. آخرینش که ذخیره شد، همین نقد و انتقادهایی است که خزعلی داشت. دیده اید کلیپش را؟! لینک.
5.
با اینکه رابطه ام با آن جناب قطع شده نسبتا ولی حرفهای خزعلی را ذخیره کردم. یک قسمت حرفش خیلی جذاب بود. آن جا که میگوید عاقبت
دم تکان دادن، راحت تر اعدام شدن است، نه به نان و نوایی رسیدن. به نظرم خیلی حرف تاثیر گذاری بود. امثال ایکس و ایگرگ و زد آن قدر زرنگ نیستند که بتوانند هم در بین طایفه انقلابی به نان و نوایی برسند و هم در طایفه ضد انقلاب. واقعا انقدر زرنگ نیستند. احمقانه دم تکان میدهند و البته پاداش شان طرد از هر دو طایفه است.
6.
یادم هست یکی از دوستان قدیمیهیئت و دشمنان فعلی(!)، ایام آشوبهای چهارصد و یک رفیق ما را کنار کشیده بود که این نظام در حال عوض شدن است و من تو را دوست دارم و برگرد و توبه کن! رفیق ما هم دیده بود این بنده خدا خیلی جدی دارد حرف میزند و شوخی ندارد گفته بود: «کل شهر دیگه من رو میشناسن. من تا خرخره توی این نظام غرقم و نمیتونم برگردم. متاسفم» :))))))
آن عکس که مهدی نصیری کنار نرگس محمدی نشسته و نرگس محمدی لنگهایش را سمت حاج آقا دراز کرده و مهدی نصیری سگ کی باشد که برایش حرمت قائل شوند، خیلی دردناک بود. خیلی. خدا رحمت کند حضرت امام را. ناراحت بود که محمدرضا پهلوی جلوی آمریکا خفیف شده. دیده اید حرف امام را؟! ببینید. محمدرضایی که داشت با او مقابله میکرد. ولی شاه مملکت بود. هر چه که بود شاه مملکت بود و امام رضوان الله تعالی علیه نمیخواست خفت او را که خفتش متوجه خفت همه ایران میشود را ببیند. عکس مهدی نصیری با نرگس محمدی هم بد بود واقعا. ته دلم ناراحت شدم. که بخواهی دم تکانبدهی و آن زنَک، حرمتت را نگه ندارد.
8.
بنده خدا مهدی نصیری که البته احمق است و رو بازی میکند. سرنوشتش هم مشخص است. طرد از این ناحیه و طرد از آن ناحیه. شخصیت عمیقی هم نیست. ژورنالیست است. خیلی ماندگار نیست. دست و پا میزند که توی چشم باشد ولی شخصیتش جوری نیست که باقی بماند. ولی عدهای هستند که قطعا عمیق ترند و قطعا زیرک تر. رو هم بازی نمیکنند. مطمئنا به طمع قدرت و به طمع دنیا، وارد کانونهای قدرت میشوند، به هر ضرب و زوری که هست. اینها خطرناکند. با تو نماز بر بدن میزنند و با دشمنت، چند جرعهی مخلوط به آب که مست شان نکند! شناسایی اینها و فکر اینها و شناساندن شان به مردم کمیسخت است.